ما میتوانیم با مدیریت مالیِ کارآمد، تعریف دقیقتری برای ارزش و داراییهای مورد استفاده خدمتی که به مشتریانمان ارائه میدهیم، داشته باشیم. یک سازمان را در نظر بگیرید، برای اینکه بتوانیم دستآورد مشارکت فناوری اطلاعات در لایههای بالایی و پایینی سازمان را ارزیابی کنیم، چه راههایی وجود دارد؟ آیا روشهای اثباتشده و شفافی برای درک بازگشت سرمایهگذاری در حوزه فناوری اطلاعات وجود دارد؟
بازگشت سرمایه – شاخصی برای درک میزان ارزش سرمایه گذاری
بازگشت سرمایه (Return On Investment) شاخصی برای درک میزان ارزش سرمایهگذاری است. معمولاً بازگشت سرمایه میزان سودمندی سرمایهگذاری را نشان میدهد. این شاخص با توجه به هزینهها و سود سرمایهگذاری اندازهگیری میشود. بازگشت سرمایه یک ابزار فعال برای سازمانهای فناوری اطلاعات بهشمار میآید، زیرا با استفاده از این ابزار میتوانیم میزان کاهش هزینهها، بهبود کارایی و افزایش بهرهوری را اندازه گیری کنیم. همچنین ROI ارزش ریسک کاسته شده را نیز مشخص میکند.
میتوانیم با درک درستی از بازگشت سرمایه در کسبوکار خودمان، سرمایهگذاری را هدفمندتر اولویتبندی کنیم. البته گاهی کمبود شفافیت محاسبه بازگشت سرمایه، باعث شکست تلاشها برای ایجاد ارتباط میان ارزشها و کسبوکار میشود. وقتی ROI شفافیت لازم را نداشته باشد، اولویتبندی درستی روی سرمایهگذاریهایمان نمیتوانیم انجام دهیم. با درک عمیق از فرایندها، منابع، اهداف، چالشها و خلاءِ توسعه میتوانیم ROI را کمیتدهی کنیم؛ یا حداقل انتظار داشته باشیم که ارزشهای کسبوکاریمان را تحقق ببخشیم.
از طرفی میدانیم که چالش مقداردهی ارزش، در پروژههای کسبوکاری، یک چالش الزامآور از سوی مدیریت ارشد سازمان است، زیرا به افزایش اثر همکاری میان ما و مشتریانمان منجر خواهد شد.
چهار عامل اصلی
برای استفاده از مدل و محاسبه شاخص بازگشت سرمایه در حوزه فناوری اطلاعات، بهتر است به چهارعامل زیر توجه کنیم:
قابل اعتماد (Credible): هنگامیکه دادههای مربوط به بازگشت سرمایه را تحلیل میکنیم بهتر است سؤالات زیر را مدنظر قرار دهیم:
- دادهها از کجا آمدهاند؟
- آیا میتوانیم دادهها را با روشهای آماری بازیابی کنیم؟
- آیا مدلی که استفاده میکنیم بهصورت مستقل اعتباردهی شدهاست؟ اگر پاسخ بله است، چگونه؟
- آیا شرکتهای دیگری مشابه ما از این مدل استفاده کردهاند؟ اگر بله، نتایج بهدست آمده از پیادهسازی ROI با نتایج محاسباتی دوره قبلی اعتباردهی شدهاست؟
محافظهکاری (Conservation): مدل بازگشت سرمایه که قرار است استفاده کنیم، میبایست ریسکهای بالقوه را مورد توجه قرار دهد. بهتر است سودها را متناظر با فازهای پیادهسازی سرمایهگذاری، مشخص کنیم. حتی اگر در لحظه نتوانیم سود لحظهایِ پیادهسازی را بهصورت دقیق محاسبه کنیم، باید مطمئن باشیم که مدل، بهصورت مستقیم سود و هزینه سرمایهگذاری را شامل میشود.
مستندسازی و ایجاد نسخههای پشتیبان، مربوط به مراحل پیادهسازی مدل را فراموش نکنیم.
تمرکز بر مشتری (Customer Focused): بهتر است اثر سرمایهگذاری را روی درآمد کسبوکار خود تحلیل کنیم. مثلاً اگر خروجی مطلوب از دید کسبوکار ما فقط سوددهی باشد، باید مدلی که استفاده میکنیم نشاندهنده چگونگی سرمایهگذاری با هدف افزایش سوددهی باشد نه چگونگی کاهش هزینهها.
همهجانبه (Comprehensive): از لایههای پایینی سازمانمان برای اطمینان از هزینههای در نظر گرفته شده استعلام بگیریم. یعنی حواسمان باشد هزینههایی که در نظر گرفتهایم، شامل موارد زیر باشد:
- همه مولفههای مهم خرید (بهعنوان مثال، گواهینامه نرمافزار، سختافزار مورد نیاز، هزینههای نگهداری، آموزش، مشاوره و هر هزینه داخلی دیگر)
- کاستن ریسک (مانند، پیشبینی سود دقیقتر، ثبات عملیاتی بیشتر)
این یادداشت در رسانه اینترنتی راه پرداخت نیز منتشر شده است.
برای مطالعه سایر یادداشت های گروه فناوری پرند در رسانه اینترنتی راه پرداخت، اینجا کلیک کنید.